معنی فارسی grenadierly
B2گرنادیریالی، به صورت یک سرباز یا شخصیت مشکلپسند.
In a manner characteristic of a grenadier.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خودبینی گرنادیریالی او احترام همسالانش را جلب میکرد.
مثال:
His grenadierly demeanor commanded respect from his peers.
معنی(example):
روش گرنادیریالی او در رفتار کردن تأثیرگذار بود.
مثال:
The grenadierly way he carried himself was impressive.
معنی فارسی کلمه grenadierly
:
گرنادیریالی، به صورت یک سرباز یا شخصیت مشکلپسند.