معنی فارسی grey nomad
B1افراد سالخورده و بازنشسته‌ای که بیشتر وقت خود را در سفر و گشت و گذار سپری می‌کنند.
Older, usually retired individuals who travel extensively, often in caravans, exploring various regions.
- noun
noun
معنی(noun):
A retired person who travels independently and for an extended period within their own country, particularly in a caravan or motor home.
example
معنی(example):
آنها مسافران خاکستری هستند که در حال سفر در سرتاسر کشور با کاروان خود هستند.
مثال:
They are grey nomads traveling across the country in their caravan.
معنی(example):
بسیاری از مسافران خاکستری از کشف مکان‌های جدید در دوران بازنشستگی لذت می‌برند.
مثال:
Many grey nomads enjoy exploring new places in retirement.
معنی فارسی کلمه grey nomad
:
افراد سالخورده و بازنشسته‌ای که بیشتر وقت خود را در سفر و گشت و گذار سپری می‌کنند.
