معنی فارسی grid map
B1نقشهای که مناطق را با استفاده از خطوط عمودی و افقی تقسیم میکند.
A map that represents a layout using a grid to show locations.
- NOUN
example
معنی(example):
نقشه گرید، نقشه اراضی شهر را نشان میدهد.
مثال:
The grid map shows the layout of the city.
معنی(example):
ما از نقشه گرید برای پیدا کردن موقعیت خود استفاده کردیم.
مثال:
We used a grid map to find our location.
معنی فارسی کلمه grid map
:
نقشهای که مناطق را با استفاده از خطوط عمودی و افقی تقسیم میکند.