معنی فارسی grievingly

B1

به طرز عزادارانه، به گونه‌ای که حالت اندوه و سوگواری را نشان می‌دهد.

In a manner expressing grief or sorrow.

example
معنی(example):

او درباره دوست گمشده‌اش به طرز عزادارانه‌ای صحبت کرد.

مثال:

She spoke grievingly about her lost friend.

معنی(example):

او در مراسم تشییع جنازه به طرز عزادارانه‌ای گریه کرد.

مثال:

He cried grievingly at the funeral.

معنی فارسی کلمه grievingly

: معنی grievingly به فارسی

به طرز عزادارانه، به گونه‌ای که حالت اندوه و سوگواری را نشان می‌دهد.