معنی فارسی griff
B2 /ɡɹɪf/موجودی افسانهای که ترکیبی از شیر و عقاب است.
A mythical creature with the body of a lion and the head and wings of an eagle.
- noun
noun
معنی(noun):
Griffin, (white) newcomer
example
معنی(example):
گریف یک موجود افسانهای است.
مثال:
The griff is a mythical creature.
معنی(example):
در افسانهها، گریف از گنجینهها محافظت میکند.
مثال:
In legends, a griff guards treasures.
معنی فارسی کلمه griff
:
موجودی افسانهای که ترکیبی از شیر و عقاب است.