معنی فارسی grinding/grinding

B1

آسیاب کردن به معنای خرد و نرم کردن مواد به واسطه‌ی برخورد با یکدیگر یا با سطحی سخت است.

To reduce something to small particles or powder by crushing, beating, or friction.

example
معنی(example):

او هر صبح از آسیاب کردن دانه‌های قهوه لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys grinding coffee beans every morning.

معنی(example):

ماشین، فلز را به پودر نرم آسیاب می‌کند.

مثال:

The machine is grinding the metal into fine powder.

معنی فارسی کلمه grinding/grinding

:

آسیاب کردن به معنای خرد و نرم کردن مواد به واسطه‌ی برخورد با یکدیگر یا با سطحی سخت است.