معنی فارسی griskins

B1

گریسکین، نوعی موجود خیالی یا عروسک است که در داستان‌های محلی وجود دارد.

A fictional creature or doll found in folklore.

example
معنی(example):

گریسکین‌ها به نظر می‌رسید که ذهن خود را دارند.

مثال:

The griskins seemed to have a mind of their own.

معنی(example):

او گریسکین‌ها را از مناطق مختلف جمع‌آوری کرد.

مثال:

She collected griskins from various regions.

معنی فارسی کلمه griskins

: معنی griskins به فارسی

گریسکین، نوعی موجود خیالی یا عروسک است که در داستان‌های محلی وجود دارد.