معنی فارسی gros

B1

بخشی بزرگ یا اصلی مساله یا محتوا.

The main or significant part of something.

example
معنی(example):

بخش اصلی وعده غذایی بسیار بزرگ و رضایت‌‌بخش بود.

مثال:

The gros of the meal was quite large and satisfying.

معنی(example):

آنها درباره قسمت اصلی پروژه قبل از ادامه بحث کردند.

مثال:

They discussed the gros of the project before moving forward.

معنی فارسی کلمه gros

: معنی gros به فارسی

بخشی بزرگ یا اصلی مساله یا محتوا.