معنی فارسی grossing
B1فروش کل یا میزان درآمدی که یک کالا یا خدمات در یک دوره زمانی خاص به دست میآورد.
The overall revenue generated from sales within a specific period of time.
- verb
verb
معنی(verb):
To earn money, not including expenses.
مثال:
The movie grossed three million on the first weekend.
example
معنی(example):
آمار فروش این فیلم از همه انتظارات فراتر رفت.
مثال:
The grossing figures for this film exceeded all expectations.
معنی(example):
نکات بارز فروش سال گذشته نشاندهنده رشد قابل توجهی بود.
مثال:
Last year's grossing highlights showed significant growth.
معنی فارسی کلمه grossing
:
فروش کل یا میزان درآمدی که یک کالا یا خدمات در یک دوره زمانی خاص به دست میآورد.