معنی فارسی ground-level
A2سطحی که بر روی آن زمین قرار دارد و معمولاً مانند سطح زمین محسوب میشود.
The level of ground; the surface of the soil.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ورودی ساختمان در سطح زمین است.
مثال:
The entrance to the building is at ground-level.
معنی(example):
ما پنجرهها را در سطح زمین نصب کردیم تا نور بیشتری وارد شود.
مثال:
We installed the windows at ground-level to let in more light.
معنی فارسی کلمه ground-level
:
سطحی که بر روی آن زمین قرار دارد و معمولاً مانند سطح زمین محسوب میشود.