معنی فارسی groundy
B1زمینی، مرتبط به زمین یا ویژگیهای طبیعی زمین.
Relating to the ground or earth; having a natural or realistic quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح زمینی راه رفتن را دشوار کرد.
مثال:
The groundy surface made it difficult to walk.
معنی(example):
او به شیوهای زمینی درباره مسائل صحبت کرد.
مثال:
He spoke in a groundy manner about the issues.
معنی فارسی کلمه groundy
:
زمینی، مرتبط به زمین یا ویژگیهای طبیعی زمین.