معنی فارسی grouseward
B1گروساوارد، منطقهای که در آن پرندگان شکاری به ویژه نوعی پرنده به نام گروس وجود دارد.
A location characterized by the presence of grouse, typically a type of game bird.
- NOUN
example
معنی(example):
رادار ما را به منطقه گروساوارد هدایت کرد.
مثال:
The ranger guided us to the grouseward area.
معنی(example):
شکار در مناطق گروساوارد کشور محبوب است.
مثال:
Hunting is popular in the grouseward regions of the country.
معنی فارسی کلمه grouseward
:
گروساوارد، منطقهای که در آن پرندگان شکاری به ویژه نوعی پرنده به نام گروس وجود دارد.