معنی فارسی grow away from

B2

دور شدن از، به معنای کنار گذاشتن عادت‌ها یا رفتارهای غیرسازنده.

To distance oneself from someone or something, especially in behavior or habits.

example
معنی(example):

با افزایش سن، تمایل داریم از عادت‌های قدیمی دور شویم.

مثال:

As we age, we tend to grow away from old habits.

معنی(example):

مهم است که از تأثیرات منفی دور شویم.

مثال:

It's important to grow away from negative influences.

معنی فارسی کلمه grow away from

: معنی grow away from به فارسی

دور شدن از، به معنای کنار گذاشتن عادت‌ها یا رفتارهای غیرسازنده.