معنی فارسی grown-ass
B2عبارتی عامیانه برای توصیف فردی بزرگسال و بالغ، به ویژه در زمینه مسئولیت.
A colloquial term used to emphasize the maturity and responsibilities of an adult.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Grown-up; adult
مثال:
They call it a sport, but to me it looks like a bunch of grown-ass men running around like children.
example
معنی(example):
شما باید مثل یک آدم بزرگسال عمل کنید.
مثال:
You need to act like a grown-ass adult.
معنی(example):
از شکایت دست بردارید; شما یک فرد بزرگسال هستید.
مثال:
Stop complaining; you're a grown-ass person.
معنی فارسی کلمه grown-ass
:
عبارتی عامیانه برای توصیف فردی بزرگسال و بالغ، به ویژه در زمینه مسئولیت.
