معنی فارسی grub screw
B2پیچ کوچک که برای ثابت نگه داشتن اشیاء استفاده میشود.
A small screw used to secure a component in place.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک پیچ گریسدار برای ثابت کردن دسته استفاده کرد.
مثال:
He used a grub screw to secure the handle.
معنی(example):
پیچ گریسدار همه چیز را در جای خود نگه میدارد.
مثال:
The grub screw keeps everything in place.
معنی فارسی کلمه grub screw
:
پیچ کوچک که برای ثابت نگه داشتن اشیاء استفاده میشود.