معنی فارسی grubstaked
B1عملی که در آن یک شخص به وسیله یک سرمایهگذار تأمین مالی میشود.
Past tense of grubstake; having received financial support for a venture.
- verb
verb
معنی(verb):
To supply such funds to.
example
معنی(example):
او توسط دوستی که به پتانسیل معدنیاش اعتقاد داشت تأمین مالی شد.
مثال:
He was grubstaked by a friend who believed in his mining potential.
معنی(example):
پس از تأمین مالی، او توانست زمین جدیدی را برای طلا جستجو کند.
مثال:
After being grubstaked, she was able to explore new land for gold.
معنی فارسی کلمه grubstaked
:
عملی که در آن یک شخص به وسیله یک سرمایهگذار تأمین مالی میشود.