معنی فارسی gruffiest
B1خشنترین: صفتی برای توصیف شخصی که نسبت به دیگران رفتار تند و بیاحساس دارد.
Superlative form of gruff, describing someone who is very rough or unfriendly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خشنترین مرد در شهر به خاطر صدای بلندش معروف است.
مثال:
The gruffiest man in the town is known for his loud voice.
معنی(example):
با وجود ظاهر خشنترین او، قلب مهربانی دارد.
مثال:
Despite his gruffiest demeanor, he has a kind heart.
معنی فارسی کلمه gruffiest
:
خشنترین: صفتی برای توصیف شخصی که نسبت به دیگران رفتار تند و بیاحساس دارد.