معنی فارسی gruffing
B1خشن رفتار کردن: فعل برای توصیف عمل برخورد خشن یا تند.
The act of speaking or behaving in a rough, unfriendly manner.
- VERB
example
معنی(example):
او به خاطر بلند بودن بیش از حد به بچهها اخم میکند.
مثال:
He is gruffing at the children for being too loud.
معنی(example):
او در مورد اسباببازی شکسته سرزنش میکند.
مثال:
She is gruffing about the broken toy.
معنی فارسی کلمه gruffing
:
خشن رفتار کردن: فعل برای توصیف عمل برخورد خشن یا تند.