معنی فارسی gtg

B1

این اختصارت به معنی 'باید بروم' است و وقتی کسی برای ترک کردن به سرعت لازم دارد، استفاده می‌شود.

An abbreviation for 'got to go,' indicating a need to leave quickly.

noun
معنی(noun):

A meeting or gathering.

معنی(noun):

A party or social function.

مثال:

I am planning a get-together with some friends next Saturday.

example
معنی(example):

باید بروم یا دیر می‌شوم.

مثال:

I have to GTG or I'll be late.

معنی(example):

او گفت که باید برود چون یک جلسه دارد.

مثال:

She said she’s GTG because she has a meeting.

معنی فارسی کلمه gtg

: معنی gtg به فارسی

این اختصارت به معنی 'باید بروم' است و وقتی کسی برای ترک کردن به سرعت لازم دارد، استفاده می‌شود.