معنی فارسی guardstone

B1

سنگی که به عنوان نشانی برای نگهبانی یا مرز استفاده می‌شود.

A stone that serves as a sign for guarding or marking a boundary.

example
معنی(example):

سنگ نگهبان باستانی در ورودی قرار دارد.

مثال:

The ancient guardstone stands at the entrance.

معنی(example):

آنها سنگ نگهبانی را پیدا کردند که مرز را مشخص می‌کرد.

مثال:

They found a guardstone that marked the boundary.

معنی فارسی کلمه guardstone

: معنی guardstone به فارسی

سنگی که به عنوان نشانی برای نگهبانی یا مرز استفاده می‌شود.