معنی فارسی guillotinier

B2

گویلتینیه به فردی گفته می‌شود که گیوتین را برای اعدام کنترل می‌کند.

The person responsible for operating the guillotine during executions.

example
معنی(example):

یک گویلتینیه دستگاه را در طول اعدام کار می‌کرد.

مثال:

A guillotinier operated the device during the execution.

معنی(example):

نقش گویلتینیه در آن زمان به عنوان امری ضروری دیده می‌شد.

مثال:

The role of the guillotinier was seen as necessary at the time.

معنی فارسی کلمه guillotinier

: معنی guillotinier به فارسی

گویلتینیه به فردی گفته می‌شود که گیوتین را برای اعدام کنترل می‌کند.