معنی فارسی gull

A2 /ˈɡʌl/

پرنده‌ای دریایی که معمولاً در سواحل و نزدیک آب‌های آزاد زندگی می‌کند.

A seabird often seen near coastlines, known for its loud cries.

noun
معنی(noun):

A seabird of the genus Larus or of the family Laridae.

معنی(noun):

Any of various pierid butterflies of the genus Cepora.

example
معنی(example):

من یک مرغ دریایی را در حال پرواز بر فراز اقیانوس دیدم.

مثال:

I saw a gull flying over the ocean.

معنی(example):

مرغ دریایی روی ساحل فرود آمد تا غذا پیدا کند.

مثال:

The gull landed on the beach looking for food.

معنی فارسی کلمه gull

: معنی gull به فارسی

پرنده‌ای دریایی که معمولاً در سواحل و نزدیک آب‌های آزاد زندگی می‌کند.