معنی فارسی gullishly
B1بهطور گالی به رفتار یا عمل کسی اطلاق میشود که به راحتی فریب میخورد.
In a manner that shows a lack of skepticism or critical judgment; easily fooled.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور گالی بدون هیچ سؤالی از توصیههای فروشنده پیروی کرد.
مثال:
She gullishly followed the salesman’s advice without question.
معنی(example):
او بهطور گالی پیشنهاد را پذیرفت و فکر کرد که این خیلی خوب است که واقعیت داشته باشد.
مثال:
He gullishly accepted the offer, thinking it was too good to be true.
معنی فارسی کلمه gullishly
:
بهطور گالی به رفتار یا عمل کسی اطلاق میشود که به راحتی فریب میخورد.