معنی فارسی gummage
B1گام، مادهای چسبناک و رزینی که از درختان بهدست میآید و معمولاً برای کارهای هنری یا صنعتی استفاده میشود.
A sticky or resinous substance derived from trees, often used for artistic or industrial purposes.
- NOUN
example
معنی(example):
چسبندگی گام از درخت، چسبناک و سخت بود که پاک شود.
مثال:
The gummage from the tree was sticky and difficult to remove.
معنی(example):
هنرمند برای ایجاد اثرات بافتی در نقاشیاش از گام استفاده کرد.
مثال:
The artist used gummage to create textured effects in her painting.
معنی فارسی کلمه gummage
:
گام، مادهای چسبناک و رزینی که از درختان بهدست میآید و معمولاً برای کارهای هنری یا صنعتی استفاده میشود.