معنی فارسی gunmaking

B2

فرآیند تولید و ساخت تفنگ‌ها با استفاده از مواد و فنون خاص.

The process of making guns, typically involving craftsmanship and engineering.

example
معنی(example):

ساخت تفنگ یک حرفه ماهرانه است که نیاز به دقت دارد.

مثال:

Gunmaking is a skilled craft requiring precision.

معنی(example):

او ساخت تفنگ را از پدربزرگش آموخت.

مثال:

He learned gunmaking from his grandfather.

معنی فارسی کلمه gunmaking

: معنی gunmaking به فارسی

فرآیند تولید و ساخت تفنگ‌ها با استفاده از مواد و فنون خاص.