معنی فارسی gurney
A2برانکارد، وسیلهای برای انتقال بیماران به بیمارستان یا مکانهای دیگر.
A wheeled stretcher used for transporting patients.
- noun
noun
معنی(noun):
A stretcher having wheeled legs.
example
معنی(example):
بیمار برای انتقال روی برانکارد قرار گرفت.
مثال:
The patient was placed on a gurney for transport.
معنی(example):
آنها برانکارد را به سرعت در راهرو هل دادند.
مثال:
They pushed the gurney down the hallway quickly.
معنی فارسی کلمه gurney
:
برانکارد، وسیلهای برای انتقال بیماران به بیمارستان یا مکانهای دیگر.