معنی فارسی gustative
B2گاستاتیو، به معنای مرتبط با حس چشایی یا تجربه چشیدن.
Relating to the sense of taste or the perception of flavor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجربه چشایی این وعده غذایی فراموش نشدنی بود.
مثال:
The gustative experience of the meal was unforgettable.
معنی(example):
او ویژگیهای چشایی شراب را توصیف کرد.
مثال:
She described the gustative qualities of the wine.
معنی فارسی کلمه gustative
:
گاستاتیو، به معنای مرتبط با حس چشایی یا تجربه چشیدن.