معنی فارسی guzzledom
B2guzzledom به معنای حالتی از افراط در مصرف چیزها، بهخصوص غذا یا نوشیدنی، است.
The state or condition of excessive consumption, especially of food or drink.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از سالها مصرف زیاد به مرحله guzzledom رسید.
مثال:
She reached the level of guzzledom after years of excessive consumption.
معنی(example):
guzzledom موضوع بحث در میان علاقهمندان به سلامتی شد.
مثال:
Guzzledom became a topic of discussion among health enthusiasts.
معنی فارسی کلمه guzzledom
:
guzzledom به معنای حالتی از افراط در مصرف چیزها، بهخصوص غذا یا نوشیدنی، است.