معنی فارسی gymnast

B1 /ˈdʒɪm.næst/

فردی که در ژیمناستیک تمرین می‌کند و در رقابت‌ها شرکت می‌کند.

A person skilled in gymnastics.

noun
معنی(noun):

One who performs gymnastics

example
معنی(example):

ژیمناست یک برنامه بی‌نظیر اجرا کرد.

مثال:

The gymnast performed an impressive routine.

معنی(example):

او سال‌ها ژیمناست بوده است.

مثال:

She has been a gymnast for many years.

معنی فارسی کلمه gymnast

: معنی gymnast به فارسی

فردی که در ژیمناستیک تمرین می‌کند و در رقابت‌ها شرکت می‌کند.