معنی فارسی gypsography

B2

گجسغرافی، مطالعه جغرافیایی و توزیع گچ در زمین.

The study of the geographical distribution and properties of gypsum.

example
معنی(example):

گجسغرافی توزیع گچ را بررسی می‌کند.

مثال:

Gypsography studies the distribution of gypsum.

معنی(example):

کار او در گجسغرافی به علم زمین‌شناسی کمک کرد.

مثال:

Her work in gypsography contributed to geology.

معنی فارسی کلمه gypsography

:

گجسغرافی، مطالعه جغرافیایی و توزیع گچ در زمین.