معنی فارسی hackee
B1شخصی که هدف هک قرار میگیرد یا اطلاعاتش به طور غیرمجاز به دست میآید.
A person whose computer system has been hacked.
- NOUN
example
معنی(example):
هکر شده از پیدا شدن نفوذ به سیستم خود شگفتزده شد.
مثال:
The hackee was surprised to find their system compromised.
معنی(example):
به عنوان یک فرد هک شده، محافظت از اطلاعات شخصی بسیار مهم است.
مثال:
As a hackee, protecting personal information is crucial.
معنی فارسی کلمه hackee
:
شخصی که هدف هک قرار میگیرد یا اطلاعاتش به طور غیرمجاز به دست میآید.