معنی فارسی hag-ridden
B2احساس نگران بودن یا آرامش نداشتن به خاطر مشکلات یا افکار منفی.
Burdened or tormented by something, especially fears or worries.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر نگرانیهایش احساس پریشانی میکند.
مثال:
She feels hag-ridden by her worries.
معنی(example):
او به خاطر شکها درباره آینده احساس پریشانی میکرد.
مثال:
He was hag-ridden with doubts about the future.
معنی فارسی کلمه hag-ridden
:
احساس نگران بودن یا آرامش نداشتن به خاطر مشکلات یا افکار منفی.