معنی فارسی haggardly

B2

ظاهر خسته و رنجور به ویژه در اثر کار یا استرس زیاد.

Having a tired and worn appearance, often due to stress or fatigue.

example
معنی(example):

او بعد از بی‌خوابی چند روزه به صورت هگاردی به نظر می‌رسید.

مثال:

He looked haggardly after not sleeping for days.

معنی(example):

ظاهر هگاردی مسافر نشان‌دهنده خستگی او بود.

مثال:

The haggardly appearance of the traveler showed his fatigue.

معنی فارسی کلمه haggardly

: معنی haggardly به فارسی

ظاهر خسته و رنجور به ویژه در اثر کار یا استرس زیاد.