معنی فارسی haggler

B1

شخصی که در مذاکرات و چانه‌زنی خوب است و سعی دارد بهترین قیمت را بدست آورد.

A person who negotiates the terms of a purchase, typically to get a better price.

example
معنی(example):

چانه‌زن توانست قیمت بهتری برای اجناس بگیرد.

مثال:

The haggler managed to get a better price for the items.

معنی(example):

به عنوان یک چانه‌زن ماهر، او هرگز برای چیزی قیمت کامل نمی‌پرداخت.

مثال:

As a skilled haggler, she never paid full price for anything.

معنی فارسی کلمه haggler

: معنی haggler به فارسی

شخصی که در مذاکرات و چانه‌زنی خوب است و سعی دارد بهترین قیمت را بدست آورد.