معنی فارسی hahnium

B1

هاهنیوم؛ یک عنصر فرضی که به عنوان یک نماد در علم استفاده می‌شود.

A hypothetical chemical element in theoretical science.

noun
معنی(noun):

A rejected name for dubnium.

example
معنی(example):

عنصر هاهنیوم در آزمایشگاه کشف شد.

مثال:

The element hahnium was discovered in the lab.

معنی(example):

دانشمندان آن را هاهنیوم نامیدند تا به یک فیزیک‌دان مشهور احترام بگذارند.

مثال:

Scientists named it hahnium in honor of a famous physicist.

معنی فارسی کلمه hahnium

: معنی hahnium به فارسی

هاهنیوم؛ یک عنصر فرضی که به عنوان یک نماد در علم استفاده می‌شود.