معنی فارسی hair breadth
C2اندازهای که نشاندهنده ضخامت مو است و معمولاً برای مقایسه یا توصیف جزئیات ظریف استفاده میشود.
The width of a human hair; often used to describe very fine measurements.
- NOUN
example
معنی(example):
او نگران تفاوت در اندازه مو بین دو سبک است.
مثال:
She is worried about the hair breadth difference between the two styles.
معنی(example):
ضخامت مو گاهی اوقات میتواند بر ظاهر نهایی یک haircut تأثیر بگذارد.
مثال:
The hair breadth can sometimes affect the final look of a haircut.
معنی فارسی کلمه hair breadth
:
اندازهای که نشاندهنده ضخامت مو است و معمولاً برای مقایسه یا توصیف جزئیات ظریف استفاده میشود.