معنی فارسی haircovered
B1موپوشیده به وضعیتی اشاره دارد که موهای کسی یا چیزی را پوشانده باشد.
Describes something that is covered or concealed by hair.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او کلاهی پوشید که بوسیله مو پوشیده شده بود.
مثال:
He wore a hat that was haircovered.
معنی(example):
عروسک طراحی بویی موپوشیده داشت.
مثال:
The doll had a haircovered design.
معنی فارسی کلمه haircovered
:
موپوشیده به وضعیتی اشاره دارد که موهای کسی یا چیزی را پوشانده باشد.