معنی فارسی half holiday
B1روز تعطیلی که در آن فقط بخشی از روز کاری است.
A holiday that lasts only part of the day.
- NOUN
example
معنی(example):
ما روز جمعه یک نیمه تعطیلات داشتیم.
مثال:
We had a half holiday on Friday.
معنی(example):
نیمه تعطیلات به معنای کار کردن تنها بخشی از روز است.
مثال:
A half holiday means only working part of the day.
معنی فارسی کلمه half holiday
:
روز تعطیلی که در آن فقط بخشی از روز کاری است.