معنی فارسی half-cocked

B2

نیمه و بی‌فکری، به معنای اقدام کردن بدون تفکر کامل و آماده بودن.

Acting without thorough preparation or consideration.

adjective
معنی(adjective):

(of a gun) Not fully cocked

معنی(adjective):

(of a plan etc) Not fully prepared

example
معنی(example):

طرح نیمه آماده او به طرز فاجعه‌آمیزی شکست خورد.

مثال:

His half-cocked plan failed miserably.

معنی(example):

ورود به مذاکرات به صورت نیمه آماده ایده بدی است.

مثال:

Going into negotiations half-cocked is a bad idea.

معنی فارسی کلمه half-cocked

: معنی half-cocked به فارسی

نیمه و بی‌فکری، به معنای اقدام کردن بدون تفکر کامل و آماده بودن.