معنی فارسی halinous
B1حلیلوس به چیزی اشاره دارد که کیفیت یا ویژگیهایی نرم و لطیف دارد.
Having a soft or smooth quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مواد حلیلوس در آزمایش استفاده شد.
مثال:
The halinous substance was used in the experiment.
معنی(example):
او خواص حلیلوس ماده را توصیف کرد.
مثال:
He described the halinous properties of the material.
معنی فارسی کلمه halinous
:
حلیلوس به چیزی اشاره دارد که کیفیت یا ویژگیهایی نرم و لطیف دارد.