معنی فارسی hallabaloo
B1هلهله، صدای بلندی و شلوغی ناشی از فعالیت یا شادمانی، اغلب به عنوان نوعی سر و صدا یا اختلال در محیط اطراف استفاده میشود.
A commotion or fuss, often involving a lot of noise or excitement.
- NOUN
example
معنی(example):
هلهله غیرمنتظره من را در نیمه شب بیدار کرد.
مثال:
The unexpected hallabaloo woke me up in the middle of the night.
معنی(example):
در جشنهای فستیوال هلهله زیادی وجود داشت.
مثال:
There was quite a hallabaloo during the festival celebrations.
معنی فارسی کلمه hallabaloo
:
هلهله، صدای بلندی و شلوغی ناشی از فعالیت یا شادمانی، اغلب به عنوان نوعی سر و صدا یا اختلال در محیط اطراف استفاده میشود.