معنی فارسی hallmarked
B1زیورآلات یا اشیای دیگر که دارای علامت هال هستند، به معنای تأیید کیفیت و اصالت آنها میباشد.
Hallmarked items, such as jewelry, signify verified quality and authenticity.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To provide or stamp with a hallmark.
adjective
معنی(adjective):
Stamped with a hallmark
example
معنی(example):
زیورآلات دارای علامت هال برای جمعآوریکنندگان بسیار ارزشمند است.
مثال:
The hallmarked jewelry is highly valued by collectors.
معنی(example):
او نقره دارای علامت هال را برای صنایع دستی خود ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers hallmarked silver for her crafts.
معنی فارسی کلمه hallmarked
:
زیورآلات یا اشیای دیگر که دارای علامت هال هستند، به معنای تأیید کیفیت و اصالت آنها میباشد.