معنی فارسی halloaing

B1

عمل فریاد زدن به طور بلند برای جلب توجه یا ارتباط.

The act of shouting or calling out loudly.

example
معنی(example):

فریاد زدن در دره طنین انداز شد.

مثال:

The halloaing echoed through the canyon.

معنی(example):

آنها به یکدیگر در سراسر رودخانه فریاد می‌زدند.

مثال:

They were halloaing to each other across the river.

معنی فارسی کلمه halloaing

: معنی halloaing به فارسی

عمل فریاد زدن به طور بلند برای جلب توجه یا ارتباط.