معنی فارسی hallucal
B1وابسته به هالوسیناسیون، یا توهم، به ویژه در زمینههای پزشکی.
Pertaining to phenomena of hallucinations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
علائم هالوسیک میتواند نشاندهنده یک حالت جدی باشد.
مثال:
Hallucal symptoms can indicate a serious condition.
معنی(example):
پزشک تجربیات هالوسیک بیمار را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the hallucal experiences of the patient.
معنی فارسی کلمه hallucal
:
وابسته به هالوسیناسیون، یا توهم، به ویژه در زمینههای پزشکی.