معنی فارسی hammam
B2حمامی سنتی که معمولاً در جوامع اسلامی برای شوییدن و آرامش استفاده میشود.
A traditional bathhouse common in Middle Eastern cultures, used for washing and relaxation.
- noun
noun
معنی(noun):
A communal bathhouse in Islamic countries.
example
معنی(example):
حمام یک جای سنتی برای استراحت و شستشو در بسیاری از فرهنگها است.
مثال:
The hammam is a traditional bath in many cultures.
معنی(example):
او از بخار گرم در حمام لذت برد.
مثال:
He enjoyed the warm steam in the hammam.
معنی فارسی کلمه hammam
:
حمامی سنتی که معمولاً در جوامع اسلامی برای شوییدن و آرامش استفاده میشود.