معنی فارسی hammerwise
B1آگاه به دانش و مهارت در کار با چکش و ابزارهای مرتبط، به ویژه در حرفههای مختلف.
Having knowledge and skill in using a hammer and related tools.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او آگاه به کار با چکش بود و میدانست چگونه به طور مؤثر از ابزارها استفاده کند.
مثال:
He was hammerwise and knew how to use tools effectively.
معنی(example):
آگاهی از کار با چکش در بسیاری از پروژههای ساختمانی کمک میکند.
مثال:
Being hammerwise helps in many construction projects.
معنی فارسی کلمه hammerwise
:
آگاه به دانش و مهارت در کار با چکش و ابزارهای مرتبط، به ویژه در حرفههای مختلف.