معنی فارسی handicuff
A2دستبند، وسیلهای برای محکم کردن دستهای فرد با زنجیر یا قفل، معمولاً توسط پلیس استفاده میشود.
A device used to secure a person's wrists together, typically employed by police officers.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیس مظنون را در دستبند گذاشت.
مثال:
The police officer put the suspect in handcuffs.
معنی(example):
او در حین شلوغی از دستبند فرار کرد.
مثال:
He escaped from the handcuffs during the commotion.
معنی فارسی کلمه handicuff
:
دستبند، وسیلهای برای محکم کردن دستهای فرد با زنجیر یا قفل، معمولاً توسط پلیس استفاده میشود.