معنی فارسی handistroke
B1حرکت یا ضربهای که با دست انجام میشود.
A stroke or movement made with the hand.
- NOUN
example
معنی(example):
حرکت دستی واضح و پایدار بود.
مثال:
The handistroke was clear and steady.
معنی(example):
او از حرکت دستی او در حین نقاشی ستایش کرد.
مثال:
She admired his handistroke while painting.
معنی فارسی کلمه handistroke
:
حرکت یا ضربهای که با دست انجام میشود.