معنی فارسی handling
B1 /ˈhændlɪŋ/به شیوه‌ای که چیزی را حمل، نگهداری یا مدیریت می‌کنند اشاره دارد.
The act of managing or dealing with something, especially in a careful or skilled way.
- noun
noun
معنی(noun):
A touching, controlling, managing, using, take care of, etc., with the hand or hands, or as with the hands.
معنی(noun):
The mode of using the pencil or brush; style of touch.
معنی(noun):
A criminal offence, the trade in stolen goods.
example
معنی(example):
نگهداری مناسب از اشیای شکننده در حین حمل و نقل ضروری است.
مثال:
Proper handling of fragile items is essential during transport.
معنی(example):
مدیریت او بر این وضعیت مهارت زیادی را نشان داد.
مثال:
His handling of the situation showed great skill.
معنی فارسی کلمه handling
:
به شیوه‌ای که چیزی را حمل، نگهداری یا مدیریت می‌کنند اشاره دارد.
