معنی فارسی handsfree
B1هندزفری، ویژگیای که به شما امکان میدهد بدون نیاز به نگه داشتن دستگاه تلفن صحبت کنید.
A feature that allows a user to operate a device without needing to hold it.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A handsfree phone.
adjective
معنی(adjective):
That can be used without using the hands, hands-free.
مثال:
a handsfree phone
example
معنی(example):
من ترجیح میدهم در حین رانندگی از حالت هندزفری برای استفاده از تلفن استفاده کنم.
مثال:
I prefer using my phone in handsfree mode while driving.
معنی(example):
قابلیت هندزفری به شما امکان میدهد بدون نگه داشتن تلفن صحبت کنید.
مثال:
The handsfree feature allows you to talk without holding the phone.
معنی فارسی کلمه handsfree
:
هندزفری، ویژگیای که به شما امکان میدهد بدون نیاز به نگه داشتن دستگاه تلفن صحبت کنید.